جدول جو
جدول جو

معنی غربال درکردن - جستجوی لغت در جدول جو

غربال درکردن(دَ بَ تَ)
بوجار کردن. غربال زدن. غربال کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غربال کردن
تصویر غربال کردن
جدا کردن اشیای ریز و درشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن، کنایه از کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ زَ دَ)
بیختن. غربال را به دست زدن. الک کردن. غربال بیختن. غربله. (المنجد). دحلاصه. (منتهی الارب) ، کنایه از تفحص و جستجوی بسیار. (آنندراج) (از فرهنگ نظام). کنجکاوی. (مجموعۀ مترادفات) :
فلک خاک ایام غربال کرد
نشاند مگر ابر پیمانه کرد (؟).
نورالدین ظهوری (از آنندراج).
گر کند غربال صد ره دور گردون خاک را
نیست ممکن همچو من بیحاصلی پیدا شود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غربال در کردن
تصویر غربال در کردن
گربال زدن بوجار کردن غربال زدن بوجار کردن غربال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربال کردن
تصویر غربال کردن
کنایه از تفحص و جستجوی بسیار، کنجکاوی، الک کردن
فرهنگ لغت هوشیار